بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۷: ز بس جوش اثر زد ازتب شوق تو یاربها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس جوش اثر زد ازتب شوق تو یاربها فلک در شعله خفت ازشوخی تبخال کوکبها درین محفل که دارد خامشی افسانهٔ راحت به هم آوردن مژگان بود بربستن لبها زگرد وحشت ما تیره بختان فیض می بالد تبسم پاشی صبح است چین دامن شبها سبکتازان فرصت یک قلم رفتند ازین وادی سراغی می دهد موج سراب از نعل مرکبها غبار جنبش مژگان ندارد چشم قربانی قلم محواست هرجا صاف گردد نقش مطلبها ز حاسدگر امان خواهی وداع گرمجوشی کن زمستان سرد می سازد دکان نیش عقربها فلک کشتی به توفان شکستن داده است امشب ز جوش گریه ام رنگ ته آبندکوکبها فسردن بود ننگ اعتبار ما سبکروحان گرانجانی فسونها خوند و پیداکرد قالبها شرارکاغذ ما درد آزادی گلستانی چرا ما را نمی خوانند این طفلان به مکتبها بنازم نام شیرینی که هرگه بر زبان آید چوبند نیشکرجوشد به هم چسبیدن لبها غبار تیره بختیها به این لنگر نمی باشد نمی آید برون چون سایه روزم بیدل از شبها بیدل دهلوی