بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۱: به پیری الفت حرص و هوس شد آینهٔ ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به پیری الفت حرص و هوس شد آینهٔ ما بهار رفت که این خار و خس شد آینهٔ ما به حکم عجز نکردیم اقتباس تعین همین مقابل مور و مگس شد آینهٔ ما به باد سعی جنون رفت رنگ جوهرتسکین چنین که تاخت که نعل فرس شد آینهٔ ما؟ فغان که بوی حضوری نبردکوشش فطرت چوصبح طعمهٔ زنگ نفس شد آینهٔ ما به کام دل مژه نگشود سرگرانی حیرت ز ناتمامی صیقل قفس شد آینهٔ ما گذشت محمل نازکه از سواد تحیر؟ که عمرهاست شکست جرس شد آینهٔ ما به فهم رازتوبیدل چه ممکن اسث رسیدن همین بس است که تمثال رس شد آینهٔ ما بیدل دهلوی