بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۵: با سحر ربطی ندارد شام ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با سحر ربطی ندارد شام ما فارغ است از صاف ، درد جام ما دل به طوف خاک کویی بسته ایم تکمه دارد جامهٔ احرام ما گربه امشب حسرت روی که داشت روغن گل بخت از بادام ما از امل دل را مسخرکرده ایم پخته می جوشد خیال خام ما در حق انصاف ابنای زمان داد تحسین می دهد دشنام ما بر حریفان از خموشی غالبیم گر نباشد بحث ما الزام ما زین چمن تصویرصبحی گل نکرد بی نفس تر از هوای بام ما درخور رزق مقدر زنده ایم ریشهٔ این دانه دارد دام ما فقرما را شهرة آفاق کرد کوس زد در بی نگینی نام ما برنمی آید ز تشویش کسوف آفتاب کشور ایام ما نور معنی از تضع باختیم خانه تاریک است ازگلجام ما غیر رم درکاروان برق نیست یک خط است آغاز تا انجام ما نامه بر بال تحیر بسته ایم برکه خواند بیکسی پیغام ما تا فلک باز است درهای قبول آه از بی صبری ابرام ما هر طرف چون اشک بیدل می دویم تا کجا بی لغزش افتدگام ما بیدل دهلوی