بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۶: چون سروکلفتی چند پیچیدهاند بر ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون سروکلفتی چند پیچیده اند بر ما بار دگر نداریم دل چیده اند بر ما بریک نفس نشاید تکلیف صد فغان بست نی های این نیستان نالیده اند بر ما چون گوهر از چه جرأت زین ورطه سربرآریم امواج آستینها مالیده اند بر ما در عرصه گاه عبرت چون رنگ امتحانیم هرجاست دست و تیغی یازیده اند بر ما ای دانه چند نالی از آسیای گردون ما را ته زمین هم ساییده اند بر ما انسان نشان طعن است درکارگاه ابرام عالم سریشمی کرد چسبیده اند بر ما جاه از شکست چینی بر فقر غالب افتاد یاران ز سایهٔ مو چربیده اند بر ما تاجبهه نقش پانیست زحمت ز ماجدانیست آخر چوگردن شمع سر دیده اند بر ما صبح جنون بهاریم رسوای اعتباریم چاک قبای امکان پوشیده اند بر ما نومیدی از دو عالم افسونگر تسلی ست روغن ز سودن دست مالیده اند بر ما آیینهٔ یقینیم اما به ملک اوهام گرد هزار تمثال پاشیده اند بر ما در خرقهٔ گدایان جز شرم نیست چیزی بهر چه این سگی چند غریده اند بر ما بیدل چه سحرکاری ست کاین زاهدان خودبین آیینه در مقابل خندیده اند بر ما بیدل دهلوی