بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۹: پیش توانگرمنشان، پهلوی لاغر مگشا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش توانگرمنشان ، پهلوی لاغر مگشا دست به هر دست مده ، چشم به هردرمگشا تا زیقینت به گمان ، چشم نپوشند خسان بند نقاب سحرت در صف شبپر مگشا همت تمکین نظرت نیست کم ازموج گهر جیب حیا تا ندری خاک شووپرمگشا تا نفتد شمع صفت آتش غارت به سرت در بر محفل ز میانت کمر زر مگشا آب رخ کس نرود جز به تقاضای هوس شیشه تهی گیر ز می یا لب ساغر مگشا گر به خود افتد نگهت ، پشم نداردکلهت ننگ کلی تا نکشی در همه جا سرمگشا لب به هم آر از من وما، وعظ و بیان پرمسرا پشت ورخ این دو ورق ته کن و دفتر مگشا ماتم هم در نظر است انجمن عبرت ما چشمی اگر بازکنی بی مژهٔ تر مگشا ای نفست صبح ازل تا ابدت چیست جدل یک سرت ز رشته بس است آن سر دیگرمگشا بیدل از آیینهٔ ما غیر ادب گل نکند خون تحیر به خیال از رگ جوهر مگشا بیدل دهلوی