بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۷: نرسیدی به فهم خود ره عزم دگرگشا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نرسیدی به فهم خود ره عزم دگرگشا به جهانی که نیستی مژه بربند و درگشا زگرانجانی ات مبادکه شود ناله منفعل به جنون سپند زن پی منقار پرگشا تپش خلق پیش وپس نه زعشق است نی هوس شررکاغذ است و بس تو هم اندک نظرگشا ز فسردن مکش تری به فسونهای عافیت همه گر موج گوهری به رمیدن کمرگشا به چه فرصت وفاکندگل تمکین فروشی ات به تماشای چشمکی زه سنگ وشررگشا سحر نشئه فطرتی ته خاک از چه غفلتی نفسی صرف جوش کن ز خم چرخ سرگشا هوس جوع و شهوتت شده دام مذلتت اگر از نوع آدمی ز خود افسار خرگشا ادب آموز محرمان لب خشکی است بی بیان به محیط آشنا نه ای رگ موج گوهرگشا ادبی تا تسلسلت نکند شیشه بی ملت که به انداز قلقلت پریی هست پرگشا دل ودستی نبسته ای به چه غم در شکسته ای تو به راهت نشسته ای گره این است برگشا اگر انشای بیدلت ز حلاوت نشان دهد شقی از خامه طرح کن در مصر شکرگشا بیدل دهلوی