بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۰: کردم رقم بهکلک نفس مد ناله را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کردم رقم به کلک نفس مد ناله را دادم به باد شعلهٔ شوقت رساله را از سرمه چشم شوخ تو تمکین پذیر نیست نتوان به گرد ، مانع رم شد غزاله را از ره مروبه عیش شبستان این چمن جز شمع کشته چیست به فانوس ، لاله را دل فرد باطل است خوشا جوش داغ عشق تا بیدلی به ثبت رساند قباله را کوگوش کز چکیدن خونم نواکشد درکوچه های زخم غباری ست ناله را هنگام شیب غافل از اسرار خودمباش کیفیت رساست می دیر ساله را عریانی توکسوت یکتایی است و بس تا چند، بار دوش ، نمایی دو شاله را ناقص نبرد صرفه ز تقلیدکاملان وضع گوهر طلسم گداز است ژاله را آن شب که مه زسیرخطش آب داد چشم گرداب بحر خجلت خود دید هاله را خط پیش ازآنکه با لب او آشنا شود حیران سرمه ساخته چشم پیاله را آزادگان زکلفت اسباب فارغند نتوان نگاه داشت به زنجیر ناله را مشت خسی ست پیکر موهوم ما ومن وقف دهان شعله کنید این نواله را رنگ رطوبت چمن دهربنگرید کاندربغل سیاه شد آیینه لاله را بیدل دلت هوای محبت گرفته است شبنم خیال می کند این غنچه ژاله را بیدل دهلوی