بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹: بهتازگی نکشد عافیت دماغ مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به تازگی نکشد عافیت دماغ مرا مگر شکستن دل پرکند ایاغ مرا شبی که دیده کنم روشن از تماشایت فتیله مدتحیربو د چراغ مرا ز برق یأس جگرسوز باده ای دارم که شعله نیزنبوسد لب ایاغ مرا نشاط باده به مینای غنچگیها بود شکفتگی همه خمیازه کرد باغ مرا خمار شیشهٔ چرخ از نگونی اش پداست چسان علا ج کندکلفت دماغ مرا در ابروی تو شکن پرورد تغافل چند مقام فتنه مکن گوشهٔ فراغ مرا هزاررنگ ز بخت سیاه من گل کرد زمانه شوخی طاووس داد زاغ مرا چوموج سرمه نهانم به چشم خوش نگهان زحلقهٔ رم آهوطلب سراغ مرا فسردگی مطلب از دلم که در ایجاد به تیغ شعله بریدند ناف داغ مرا مگر ز ناله تهی گشت سینهٔ بیدل که خامشی است سبق عندلیب باغ مرا بیدل دهلوی