بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۷: کافرمگر مخمل و سنجاب میباید مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کافرم گر مخمل و سنجاب می باید مرا سایهٔ بیدی کفیل خواب می باید مرا معبد تسلیم و شغل سرکشی بی رونقی ست شمع خاموشی درین محراب می باید مرا تشنه کام عافیت چون شمع تاکی سوختن ازگداز درد، مشتی آب می باید مرا غافل از جمعیت کنج قناعت نیستم کشتی درویشم این پایاب می باید مرا آرزوهای هوس نذر حریفان طلب انفعال مطلب نایاب می باید مرا در کشاکشهای نیرنگ خال افتاده ام دل جنون می خواهد و آداب می باید مرا شرم اگرباشد بنای وهم هستی هیچ نیست بی تکلف یک عرق سیلاب می باید مرا دامن برچیده ای چون صبح کارم می کند اینقدر از عالم اسباب می باید مرا مشرب داغ وفا منت کش تسکین مباد آب می گردم اگر مهتاب می باید مرا تا درین محفل نوای حیرتی انشاکنم چون نگه یک تار و صدمضراب می باید مرا بی نیازم از رم و آرام این آشوبگاه چشم می پوشم همه گر خواب می باید مرا گریه هم بیدل لب خشکم چومژگان ترنکرد وحشتی زین وادی بی آب می باید مرا بیدل دهلوی