بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶: گریک نفس آیینهکنی نقش قدم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گریک نفس آیینه کنی نقش قدم را بر خاک نشانی هوس ساغر جم را معنی نظران سبق هستی موهوم بیرون شق خامه ندیدند رقم را بیهوده در اندیشهٔ هستی نگدازی تاگل نکنی راه صفا خیز عدم را آشفتگی آیینهٔ تجرید جنون کن پرچم گل شهرت اثریهاست علم را بر نقد بزرگان جهان چشم ندوزی کاین طایفه درکیسه شمردند درم را آن راکه نفس مایهٔ جمعیت روزی ست چون مار نباید همه پاکرد شکم را تا چاشنی فقر فراموش نگردد از مایدهٔ خلق گزیدیم قسم را آنجاکه به تحریررسد صفحهٔ حسنت از نیزهٔ خورشید تراشند قلم را تشریف ادب سنجی تعظیم نگاهت برپیکر ابروی بتان دوخته خم را بی پا و سر از بسکه دویدیم به راهت در آبله چون اشک شکستیم قدم را تا خجلت عصیان شود اظهار ندامت جای مژه بر دیده نهم دامن نم را بیدل چه اثر واکشد از درد برهمن نیشی نگشوده ست رگ سنگ صنم را بیدل دهلوی