بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲: به یاد آرد دل بیتاب اگر نقش میانش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به یاد آرد دل بیتاب اگر نقش میانش را به رنگ موی چینی سرمه می گیرد فغانش را ز فیض خاکساری اینقدر عزت هوس دارم که در آغوش نقش سجده گیرم آستانش را زبان حال عاشق گر دعایی دارد این دارد که یارب مهربان گردان دل نامهربانش را تحیرگلشن است اماکه دارد سیر اسرارش خموشی بلبل است اماکه می فهمد زبانش را درین غفلت سراگویی مقیم خانهٔ چشمم که با خواب است یکسر رنگ الفت پاسبانش را ؟؟؟ در جستجو خاصیت موج نظر دارد که غیراز چشم بستن نیست منزل کاروانش را شودکم ظرف در نعمت ز شکر ایزدی غافل که سیری مهرخاموشی است چون ساغردهانش را هجوم شکوهٔ هرکس زدرد مفلسی باشد نخیزد ناله از نی تا بود مغز استخوانش را به رنگ گردباد آن طایر وحشت پر و بالم که هم در عالم پرواز بستند آشیانش را طلسم جسم گردد مانع پرواز روحانی چو بوی گل که دیوار چمن گیرد عنانش را چوبرق ازچنگ فرصت رفت بیدل دامن وصلش ز دود خرمن هستی مگریابم نشانش را بیدل دهلوی