بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۷: آنجا که فشارد مژهام دیدهٔ تر را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنجا که فشارد مژه ام دیدهٔ تر را پرواز هوس پنبه کند آب گهر را وقت است چوگرداب به سودای خیالت ثابت قدم نازکنم گردش سر را محوتو ز آغوش تمنا چه گشاید رنگیست تحیرگل تصویر نظر را زین بادیه رفتم که به سرچشمهٔ خورشید چون سایه بشویم ز جبین گرد سفر را یارب چه بلا بودکه تردستی ساقی بر خرمن مخمور فشاند آتش تر را از اشک مجوبید نشان بر مژة من کاین رشته ز سستی نکشیده ست گهر را تسلیم همان آینهٔ حسن کمال است چون ماه نو ایجادکن از تیغ سپر را تاکی چو جرس دل به تپیدن بخراشم در ناله ام آغوش وداعیست اثر را از اشک توان محرم رسوایی ما شد شبنم همه جا آینه دارست سحر را چون قافلهٔ عمر به دوش نفسی چند رفتیم به جایی که خبر نیست خبر را بیدل چو سحر دم مزن از درد محبت تا آنکه نبندی به نفس چاک جگررا بیدل دهلوی