بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵: درین نه آشیان غیر از پر عنقا نشد پیدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درین نه آشیان غیر از پر عنقا نشد پیدا همه پیدا شد اما آنکه شد پیدا نشد پیدا تلاش مطلب نایاب ما را داغ کرد آخر جهانی رنج گوهر برد جز دریا نشد پیدا دل گمگشته می گفتند دارد گرد این وادی به جست و جو نفسها سوختم اما نشد پیدا فلک درگردش پرگارگم کرده ست آرامش جهان تا سر برون آورد غیر ازپا نشد پیدا دلیل بی نشان در ملک پیدایی نمی باشد سراغ ماکن ازگردی کزین صحرا نشد پیدا چه سازد کس نفس سررشتهٔ تحقیق کم دارد توگر داری دماغی جهدکن کز ما نشد پیدا بهشت وکوثر ازحرص وهوس لبریزمی باشد به عقبا هم رسیدم جز همین دنیا نشد پیدا حضورکبریا تا نقش بستم عجزپیش آمد برون احتیاج آثار استغنا نشد پیدا سراغ رفتگان عمریست زین گلشن هوس کردم به جای رنگ بویی هم از آن گلها نشد پیدا به ذوق جستجو می باید از خود تا ابد رفتن هزار امروز و فردا دی شد و فردا نشد پیدا غم این تنگنایم برنیاورد از پریشانی نفس آسودگی می خواست اما جا نشد پیدا درین محفل به مید تسلی خون مخور بیدل بیا در عالم دیگر رویم اینجا نشد پیدا بیدل دهلوی