بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹: کسی در بندغفلتماندهای چون منندید اینجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی در بندغفلت مانده ای چون من ندید اینجا دو عالم یک درباز است و می جویم کلید اینجا سرا غ منزل مقصد مپرس ازما زمینگیران به سعی نقش پا راهی نمی گردد سفید اینجا تپیدن ره ندارد در تجلیگاه حیرانی توان گر پای تا سراشک شد نتوان چکید اینجا زگلزارهوس تا آرزوبرگی به چنگ آرد به مژگان عمرها چون ریشه می باید دوید اینجا تحیرگر به چشم انتظار ما نپردازد چه وسعت می توان چیدن زآغوش امید اینجا ترشرویی ندارد یمن جمعیت در این محفل چو شیر این سرکه ات از یکدگر خواهد برید اینجا به دل نقشی نمی بنددکه با وحشت نپیوندد نمی دانم کدامین بی وفا آیینه چید اینجا مر از بی بری هم راحتی حاصل نشد، ورنه بهار سایه ای رنگینتر ازگل داشت بید اینجا گواه کشتهٔ تیغ نگاه اوست حیرانی کفن بردوشی بسمل بود چشم سفید اینجا کفن در مشهد ما بینوایان خونبها دارد ز عریانی برون آ گر توانی شد شهید اینجا هجوم درد پیچیده ست هستی تا عدم بیدل تو هم گرگوش داری ناله ای خواهی شنید اینجا بیدل دهلوی