بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴: صبح پیری اثر قطع امید است اینجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح پیری اثر قطع امید است اینجا تار و پودکفنت موی سفید است اینجا ساز هستی قفس نغمهٔ خودداری نیست رم برق نفسی چند نشید است اینجا جلوه بیرنگی و نظاره تماشایی رنگ چمن آراست قدیمی که جدید است اینجا نقشی از پردهٔ درد ا ست گشاد دو جهان هر شکستی که بود، فتح نوید است اینجا غنچهٔ وا شده مشکل که دلی نگشاید بستگی چون رود ازقفل ، کلید است اینجا مرگ تسکین ندهد منتظر وصل تو را پای تا سر زکفن چشم سفید است اینجا تخم گل ریشه طراز رگ سنبل نشود هم درآنجاست سعیدآنکه سعیداست اینجا مگذر از رنگ که آیینهٔ اقبال صفاست دود برچهرهٔ آتش شب عید است اینجا جهد تعطیل صفت نقص کمال ذاتست یا بگویا بشنوگفت و شنید است اینجا در جنون حسرت عیش دگراز بیخبری ست موی ژولیده همان سایهٔ بید است اینجا زین چمن هر رگ گل دامن خون آلودی است حیرتم کشت ندانم که شهید است اینجا بوی یأًس از چمن جلوهٔ امکان پیداست دگر ای بیدل غافل چه امید است اینجا بیدل دهلوی