اوحدی مراغه ای
قصاید
قصیده شماره ۱۴ - وله فیبیان الحقایق: قومی که ره به عالم تحقیق میبرند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قومی که ره به عالم تحقیق می برند مشکل به ترهات جهان سر بر آورند چیزی که هیچ گونه وفایی نمی کند من در تعجبم که غم او چرا خورند؟ این جامها چه فایده؟ چون بر کند اجل وین پردها چه سود؟ که بر ما همی درند کمتر ز مار و مور شناس آن گروه را کز بهر مار و مور تن خود بپرورند خواهی گذشت بی شک ازین آستانه تو و آنان که از پی تو بیایند بگذرند دست زمانه بر سر مردم کند به صبر این خاک را که مردمش امروز برسرند روزی امیر تخت نشین را نگه کنی کز تخت برگرفته، به تابوت می برند ارباب ظلم را به ستم دست روزگار از بیخ بر کند، که درختان بی برند گرگ اجل یکایک ازین گله می برد وین گله را ببین که چه آسوده می چرند! اکسیر صدق در دل آنها که کار کرد اندامشان به خاک نپوسد، که چون زرند ای اوحدی، مرو پی مرغان دانه چین گر در پی هوای عرش ببینی که می چرند با طالبان دنیی دون دوستی مکن کز روی عقل دشمن خود را مسخرند اوحدی مراغه ای