اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۸۷۲: ای ز گل سوری دهنت غنچه نمایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای از گل سوری دهنت غنچه نمایی وی بر سمن از سنبل تر غالیه سایی میدان که: سر ما و نشان قدم تست در کوی تو هر جا که سری بینی و پایی دوش این دل من خانهٔ عشق تو همی کند و امروز دگر باره بنا کرد سرایی بی واسطه روزی هوس دیدن ما کن کندر دل ما جز هوست نیست هوایی یک روز به زلف تو در آویزم و رفتم شک نیست که باشد سر این رشته به جایی دی منکر ما را هوس پرده دری بود پنداشت که بتوان زدن این پرده به تایی آن کس که درین واقعه عذرم نپذیرد بر سینه نخوردست مگر تیر بلایی من گردن تسلیم به شمشیر سپردم از دوست کجا روی بپیچم به قفایی؟ زان تخم وفا بهره چه معنی که ندیدیم نیکی و بدی را چو پدیدست جزایی برگشتنت، ای اوحدی، از یار خطا بود دل بر نتوان داشت ز ترکی به خطایی اوحدی مراغه ای