اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۸۶۶: عاشقم، از عشق من گر به گمانی بگوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقم، از عشق من گر به گمانی بگوی چاره ندانم که چیست؟ آنچه تو دانی بگوی منتظرم تا مگر پیش من آیی شبی گر بتوانی بیا ور نتوانی بگوی من به دلم یار تو، باز تو گر یار من هم به دلی کو نشان؟ ور به زبانی بگوی دوش بر آن بوده ای تا بخوری خون من بی خبرم خون مخور، هر چه بر آنی بگوی جان و دلی زین جهان دارم اگر زانکه تو در پی اینی ببر، بر سر آنی بگوی چند بگویی: ترا من برسانم به کام؟ آنچه پذیرفته ای چون برسانی بگوی بیش مزن تیغ غم بر جگر اوحدی ترک نه ای، ترک این سخت کمانی بگوی اوحدی مراغه ای