اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۸۵۶: ز دست کس نکشیدم جفا و مسکینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دست کس نکشیدم جفا و مسکینی مگر ز دست تو کافر، که دشمن دینی چو دیدهٔ همه کس دیدن تو میخواهد کسی چه عیب تو گوید؟ که: خویشتن بینی اگر پیاده روی، سرو گلشن جانی وگر سوار شوی، شمع خانهٔ زینی شب شراب که باشد رخ تو شاهد و شمعی بجز لب تو نیاید بکار شیرینی ندانمت که به دست که اوفتادی باز؟ عجب که دست نبوسند کش تو شاهینی! به درد مند غم او رمن که میگوید؟ مکن حکایت درمان چو درد او چنین میان به جستن یار، اوحدی،چنان دربند که تا به دست نیاید ز پای ننشینی اوحدی مراغه ای