اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۸۵۱: باز به قول کیست این جور و ستم که میکنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز به قول کیست این جور و ستم که میکنی؟ وین دل و دیدهٔ مرا پر تف و نم که میکنی؟ رنج دل شعیف من گشت فزون ز عشق تو چون نشود فزون؟ از آن پرسش کم که میکنی حال دل شکسته را باز پدید میکند بر رخ زعفران و شم رنگ به قم که میکنی دوش به طنز گفته ای: شاد شو از وصال من شاد کجا شویم؟ از آن چاره غم که میکنی طرفه نباشد ار بتو شهر خراب میشود زین همه قتل و غارت، ای طرفه صنم، که میکنی مرهم ریش سینه و داروی درد میشود خنجر «لا» که میزنی، ناز «نعم» که میکنی روی تو گفت: کاوحدی حسن مرا غلام شد چون نشوم غلام آن لطف و کرم که میکنی؟ اوحدی مراغه ای