اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۸۴۲: نسیم صبح، کرم باشد آن چنان که تو دانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نسیم صبح، کرم باشد آن چنان که تو دانی گذر کنی ز بر من به نزد آنکه تو دانی پیام من برسانی، بدان صفت که تو گویی سلام من برسانی، بدان زبان که تودانی چو راز با کمرش در میان نهی بشگرفی درافگنی سخن من بدان میان که تو دانی به گوشه ای کشی آن زلف را به رفق و بگویی که: بازده دل ما را بدان نشان که تو دانی خبر کنی لب او را که: ای ز راه ستیز کنی دریغ دل این شکسته آن که تو دانی ز حال اوحدی ار پرسدت که چیست؟ بگویی که: در غمت نفسی می زند چنان که تو دانی اوحدی مراغه ای