اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۸۳۰: دو بوسه گر ز لب آن نگار بستدمی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دو بوسه گر ز لب آن نگار بستدمی مراد خویشتن از روزگار بستدمی کجاست از لب شیرین یار تریاکی؟ که داد از آن سر زلف چو مار بستدمی گر او نه با من بیچاره رستمی کردی به زورش از کف اسفندیار بستدمی اگر ز روی چو گل پرده بر گرفتی دوست به خون لاله خطی از بهار بستدمی لب چو شکر او گر شکار من گشتی مراد خاطر ازو آشکار بستدمی ز لعل اوستدم بوسه ای به طراری و گر به طیره نرفتی هزار بستدمی دلش بدادم و گفتم: شمار کن بوسه بجست ورنه منش بی شمار بستدمی اگر چه شرم همی داشت، من به بی شرمی چه بوسها که از آن شرمسار بستدمی! ز بهر بوسه در آورده بودمش به کنار اگر چنانکه نکردی کنار، بستدمی بر اوحدی اگر آن بی وفا نکردی زور مراد این دل مسکین زار بستدمی اوحدی مراغه ای