اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۹۸: دل من دردمند تست درمانش نمیسازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل من دردمند تست درمانش نمی سازی دلت بر وی نمی سوزد به فرمانش نمی سازی تنم را خون دل خوردی و ترکش می کنی اکنون عجب دارم ز کیش تو که: قربانش نمی سازی؟ ز کار من همی پرسی که چونست آن؟ نمی دانم به دشواری کشید این کار و آسانش نمی سازی لبت یک روز بوسی، گفت،خواهم داد، سالی شد عجب گر باز از آن کشتن پشیمانش نمی سازی! ترا تا تیر مژگان در کمان ابروان آمد ندیدم سینه ای کآماج پیکانش نمی سازی دلم را بارها گفتی که: سامانی دهی، اکنون چو شد سرگشته می بینم که سامانش نمی سازی نمودی: کاوحدی را جمع خواهم داشتن، اکنون نباشی جمع، تا روزی پریشانش نمی سازی اوحدی مراغه ای