اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۹۷: ز برنا پیشگان آموز و رندان رسم سربازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز برنا پیشگان آموز و رندان رسم سربازی گرت سودای آن دارد که: عشق آن پسر بازی جهان بر دشمنان بفروش و عشق دوستان بستان که مقصود از جهان عشقست و باقی سر بسر بازی حریف سیم کش باید، که در سیمین بران پیچد که وصل یار سیمین بر نیابی جز به زر بازی نخست آگاه کن خود را، چو بازی نرد درد او که زودت مات گرداند غمش، گر بی خبر بازی نمی باید که از ناوک نظر بر هم نهی هرگز گرت با روی او باشد تمنای نظربازی دلت خود برد و گر زین پس سرت سودای او دارد چنان باید که گر جانت بخواهد، بی جگر بازی اگر روزی سرش خواهی، بنه گردن به رنجوری که گر رنجور او باشی کنی با گل شکربازی چو داغ مهر او داری، منه بر دیگری خاطر که با او زشت باشد، گر هوس جای دگر بازی نخواهی مرد آن بودن که: گردی گرد عشق او مگر چون اوحدی وقتی که هر چه هست در بازی اوحدی مراغه ای