اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۷۸: نگارا، یاد میداری که یاد ما نمیکردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگارا، یاد می داری که یاد ما نمی کردی؟ سگان را در بر خود جای و جای ما نمی کردی؟ چو جانت می سپرد این تن به جز خونش نمی خوردی؟ چو خوانت می نهاد این دل به جز یغما نمی کردی؟ نشان درد می دیدی ولی درمان نمی دادی به کوی وصل می بردی ولی در وا نمی کردی؟ نخستین روزت ار با من نبودی فتنه اندر سر چو رخ در پرده پوشیدی دگر پیدا نمی کردی به پس فردا رسید آن کم به فردا وعده می دادی چرا فردا همی گفتی؟ چو پس فردا نمی کردی دلم را می نهی داغی و گرنه در چنین باغی رخ از خیری نمی بردی دل از خارا نمی کردی دوای اوحدی جستم ز درد سر بنالیدی گرت سودای ما بودی چنین صفرا نمی کردی اوحدی مراغه ای