اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۷۷: نظری گر ز سر لطف به کارم کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نظری گر ز سر لطف به کارم کردی شادمان چون گل و خرم به بهارم کردی جاودان گفتمی آن خنجر و بازو را شکر با خود ار زانکه ببری چو شکارم کردی اگر آن غنچه دهن را سر مهری بودی در دل از کیسه چرا آن همه خارم کردی خرم از گل بدر افتادی و بار از گرداب اگر از راه کرم دست به بارم کردی تنگ دستم، چه شدی گر به وفا دستی تنگ ز سر لطف در آغوش و کنارم کردی؟ از درخت قد و باغ رخ تو کم چه شود؟ دامن ار پر گل و سیب و به و نارم کردی به غلامی نشمردی دل من شاهان را با غلامان خود ار دوست شمارم کردی کاج! لعلی ز لبش بستدمی، تا بر من سهل بودی اگر این باده خمارم کردی نشوی در پی آزار دل من یک روز گر شبی گوش بدین نالهٔ زارم کردی پس ازین شام جدایی چه شدی گر سحری؟ تا به بستان در حجره گذارم کردی اوحدی، گر به قبولی برسیدی ز لبش زود بر مرکب اقبال سوارم کردی اوحدی مراغه ای