اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۶۷: بس ازین عمر سرسری که به تقلید زیستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بس ازین عمر سرسری که به تقلید زیستی نظری کن به خویش تا ز کجایی و کیستی! همه شب گفتگوی تو ده و باغ است و مال و زر تو نگویی به خویشتن که: گرفتار چیستی؟ نه تو گفته ای: خدای را نشناسم به جز یکی؟ ز یکی لاف چون زنی؟ چو غلام دویستی! برسیدند همرهان تو هر یک به منزلی پی ایشان کجا روی؟ تو که در خفت و خیستی تو اگر بیست مرده ای بتوان و دل و جگر چو اجل حمله آورد، نگذارد بایستی چو پی او روی بنه ز سر این خواجگی که تو نرسی پیش او مگر به فقیری و نیستی در توحیدش اوحدی به قفای وجود زد تو به توحید چون رسی؟ که نه اوحدیستی اوحدی مراغه ای