اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۶۴: کدامین نقشبند این نقش بستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کدامین نقشبند این نقش بستی؟ همه یک دست و هر نقشی به دستی به نور جان شدست این نقش ممتاز و گرنه کی چنین در دل نشستی؟ گر این جان در بت سنگین بدیدی عجب دارم خلیل ار بت شکستی ورین معنی بتی را جمع بودی کدامینمؤمناز بت باز رستی؟ بیا، تا هر دم از دستی بر آییم مگر نقاش این آید به دستی که گر پا بستهٔ این نقش گردیم چه فرق ازمؤمنی تا بت پرستی؟ نهاد اندر لب شیرین این قوم میی روشن، که هر جامی و مستی پریشان کرد گرد روی ایشان سر زلفی که هر تاری و شستی مسلمان، اوحدی، آن روز بودی که از دام چنین بتها برستی اوحدی مراغه ای