اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۵۵: با این چنین بلایی، بعد از چنان عذابی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با این چنین بلایی، بعد از چنان عذابی راضی شدم که: بینم روی ترا به خوابی صد نامه مشق کردم در شرح مهربانی نادیده از تو هرگز یک نامه را جوابی هر گه که بر در تو من آب روی جویم خون مرا بریزی بر خاک در چو آبی اندر غم تو رازم رمزی دو بود و اکنون هر حرف از آن شکایت فصلی شدست و بابی جز سر صورت تو چیزی دگر ندارم مقصود هر حدیثی، مضمون هر کتابی چندان نمک لبت را در پسته بسته آخر کی بی نمک بماند بر آتشت کبابی؟ در غیرتیم لیکن مقدور نیست کس را با چشم چون تو شوخی آغاز احتسابی یک تن کجا تواند؟پوشید از نظرها روی ترا، که این جا شهریست و آفتابی در غصه اوحدی را موقوف چند داری؟ یا کشتن خطایی، یا گفتن صوابی اوحدی مراغه ای