اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۵۴: ای ماه و مشتری ز جمالت قرینهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ماه و مشتری ز جمالت قرینه ای وز گیسوی تو هر شکنی عنبرینه ای گر می زنی به تیغ، نداریم سر دریغ سر چون توان کشید ز مهری به کینه ای؟ مرغ دلم به داغ غمت تن فرو دهد گر باشدش ز دانهٔ خال تو چینه ای هر لحظه آن دو ساعد سیمین نهان کنند در جان من به دست محبت دفینه ای؟ دل در خمار هجر تو می میرد، ای نگار بفرست ازان شراب تعطف قنینه ای ساکن نمی شود غم عشقت ز جان ما یارب، فرو فرست به دلها سکینه ای قاصد نبرد نامه، که از آب چشم خلق پیش تو آمدن نتوان بی سفینه ای پیغام ما چگونه رسد نزد آن حرم؟ چندان رسولش آمده از هر مدینه ای چشمت ز فتنه بین که: به پیش من آورد در معرضی که زلف تو باشد پسینه ای اشکم چو سیم دیدی و زر خواستی ز من پنداشتی که باشد از آنم خزینه ای؟ گر در بهای بوسه لبت زر طلب کند مشکل کشد کمان تو چون من کمینه ای روزی نشد که غمزهٔ مست تو سنگدل بر راه اوحدی نشکست آبگینه ای صافی کجا شود دل او زین عتابها؟ تا با تو سینه ای نرساند به سینه ای اوحدی مراغه ای