اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۵۳: در کعبه گر ز دوست نبودی نشانهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در کعبه گر ز دوست نبودی نشانه ای حاجی چه التفات نمودی به خانه ای؟ مرغان آن هوا به زمین چون کنند میل؟ تا در میان دام نبینند دانه ای بویی ز وصل اگر به مشامش نمی رسید رغبت به هیچ موی نمی کرد شانه ای این کوشش و کشش همه بی کار چون بود؟ عاقل چگونه دل بنهد بر فسانه ای؟ تا عشق آتشی نزند در درون دل از راه سینه کی بدر افتد زبانه ای؟ محتاج پیک و نامه نباشد مرید را کانجا کفایتست سر تازیانه ای خیز، ای رفیق خفته، که صوت نشیدخوان آتش فگند در شتران از ترانه ای ثابت نباشد آن قدم اندر طریق عشق کو می کند ز خار مغیلان کرانه ای گر راستست، هر چه طلب می کنم تویی وین راه دور نیست بغیر از بهانه ای با اوحدی یکی شو و مشنو که: در وجود هرگز در آن یگانه رسد جز یگانه ای ما را اگر محال نباشد به پیشگاه این فخر بس که: بوسه دهیم آستانه ای اوحدی مراغه ای