اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۳۲: ای در غم عشقت مرا اندیشهٔ بهبود نه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای در غم عشقت مرا اندیشهٔ بهبود نه کردم زیان در عشق تو صد گنج و دیگر سود نه گفتی: به دیر و زود من دلشاد گردانم ترا در مهر کوش، ای با تو من در بند دیر و زود نه از ما تو دل می خواستی، دل چیست؟ کندر عشق تو جان می دهیم و هم چنان از ما دلت خشنود نه تا روی خویش از چشم من پوشیده ای، ای مهربان از چشم من بی روی تو جز خون دل پالود؟ نه از من ندیدی جز وفا، با من نکردی جز جفا شرع این اجازت کرد؟ لا عقل این سخن فرمود؟ نه از آتش سوزان دل دودم به سر بر می شود ای ذوق حلوای لبت بی آتش و بی دود نه تا لاف عشقت می زنند آشفته حالان جهان چون اوحدی در عشق تو آشفته حالی بود؟ نه اوحدی مراغه ای