اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۱۸: ای داده روی خوب تو از حسن داد دیده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای داده روی خوب تو از حسن داد دیده ایزد ز آفرین فراوانت آفریده چون ذره در هوای تو خورشید آسمانی بسیار در فراز و نشیب جهان دویده گل در میان باغ به دست نسیم صد پی از یاد چهرهٔ تو به خود جامه بر دریده بی رنگ و سرمه خم ابروی عنبرینت صد باره چهرهٔ نقاش چین بریده بالای چو بید و رخ چو یاسمینت خار خلاف در جگر سرو و گل خلیده بر عارضت نشان عرق در بهار گویی از شبنمت قطره به گلبرگ چکیده ترکان چشم شوخ ترا ساحران غمزه در طاق ابروان تو سرمست خوابنیده از گلبن رخ تو دل حیران گشتهٔ من صد نوک خار خورده، یک برگ گل نچیده پیش نگار بسته سرانگشت بر خضابت مرد نگارگر انگشت ها گزیده دندان عاشقان به زنخدان سادهٔ تو ای کاج! میرسید، که سیبست بس رسیده دانی که: چند محنت و رنج و بلا کشیدم؟ زان چشم شوخ ساحر ترکانه کشیده حال دلی که گفتن آن ناگزیر باشد من گفته بارها و تو یک بار ناشنیده بر بندگان خویش نگاهی بکن به رحمت ای اوحدیت بنده و آن بنده زر خریده اوحدی مراغه ای