اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۰۷: ای فراق تو مرا عقل و بصارت برده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای فراق تو مرا عقل و بصارت برده دل من کافر چشم تو به غارت برده بر دل شیفته هجر تو جفاها کرده از تن سوخته مهر تو مهارت برده دل ما را، که سپاهی نتوانستی برد غمزهٔ شوخ تو در نیم اشارت برده دوستان را همه خون ریخته چشم تو وز آن دشمنان در همه آفاق بشارت برده شوق روی تو به زنجیر کشش هر سحری بر سر کوی تو ما را به زیارت برده من ازین دیدهٔ خونبار شبی می بینم سیل برخاسته و شهر و عمارت برده بی تو هر وقت که آهنگ نمازی بکنم اشک خون چهرهٔ ما را ز طهارت برده اوحدی پیش دهان تو زبان بسته بماند گر چه بود از دگران گوی عبارت برده اوحدی مراغه ای