اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۹۸: آن گل سوریست در کلاله نهفته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن گل سوریست در کلاله نهفته یا به عبیرست برگ لاله نهفته در دهن کوچک چو پستهٔ او بین رستهٔ دندان همچو ژاله نهفته از گل و شکر نواله ایست لب او داعیهٔ بوسه در نواله نهفته سینهٔ من هر نفس که زد به فراقش در دم او شد هزار ناله نهفته خط خوشش را حوالتست به خونم کی شود آن خط و آن حواله نهفته؟ در جگر اوحدی نگر، که ببینی از غم او درد چند ساله نهفته دم به دم او را غزل بسوزتر آید از نظرش تا شد آن غزاله نهفته اوحدی مراغه ای