اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۹۳: روز عید آن ترک را دیدم پگاه آراسته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز عید آن ترک را دیدم پگاه آراسته گشته از رویش سراسر عید گاه آراسته طاق ابرو را ز شوخی چون هلالی داده خم روی نیکو را به زیبایی چو ماه آراسته هم جمال ماه رویش آب خوبان ریخته هم هلال نعل اسبش خاک راه آراسته بیدلان را مال و سر بر دست و دلبر بی نیاز بندگان از پیش و پس حیران و شاه آراسته او چو شمعی در میان و عاشقان پیرامنش حلقه ای از ناله و فریاد و آه آراسته نرگس چشم و گل و رخسار و سرو قد او در شنکج حلقهٔ زلف سیاه آراسته زلف چوگان وار خود همچون رسنها داده تاب وانگهی گوی زنخدان را به چاه آراسته لاف عشقت میزنند آشفته حالان جهان اوحدی میرست و در عشقت سپاه آراسته دیدن خوبان اگر جرم و گناهست، ای صنم نالها دارم بدین جرم و گناه آراسته اوحدی مراغه ای