اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۸۶: عمر که بیاو گذشت، ذوق ندیدیم ازو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر که بی او گذشت، ذوق ندیدیم ازو دل بر شادی نخورد، تا ببریدیم ازو دست تمنای ما شاخ امیدی نشاند لیک به هنگام کار میوه نچیدیم ازو چند جفا گفت و زو دل نگرفتیم باز چند ستم کرد و رو در نکشیدیم ازو گر چه ستمگار بود خاطر ازو برنگشت ور چه جفا پیشه داشت ما نرمیدیم ازو از پی چندین طلب دل چو ز باغ رخش سیب گزیدن نیافت، دست گزیدیم ازو زو دل ما بعد ازین عشوه نخواهد خرید کاتش ما برفروخت هر چه خریدیم ازو گر زتو پرسند: کیست عاشق دیوانه؟ گو ما، که نشان وفا می طلبیدیم ازو باز شنیدیم: کو آتش ما می کشد رو، که به جز باد نیست هر چه شنیدیم ازو بر سر خوان لبش، پیش حسودان ما آن همه حلوا چه سود؟ چون نچشیدیم ازو چون به در دل رسی،رنگ رخ اوحدی خود بتو گوید که: ما در چه رسیدیم ازو؟ اوحدی مراغه ای