اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۵۲: منم آنکه گلشن عشق را چمنم، ببین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منم آنکه گلشن عشق را چمنم، ببین گذری کن و گل و سوسن و سمنم ببین تو و او که باشد؟ ازین دویی چه کنی سخن؟ همه اوست این نه تویی، بدان، نه منم، ببین درو بام خلوت من پرست ز نقش او به تو شرح واقعه بیش ازین چه کنم؟ ببین ز درش به روز من ار چه دور همی روم شب تیره بر سر کوی او وطنم ببین به دیار ما چو به دوستی گذرت بود سخنم مپرس ز دشمنان، سخنم ببین نخورم بر غم تو باده جز بعلانیه تو به سر من چو نمی رسی، علنم ببین چو پس از منت هوس تفرج دل کند بر خاک من رو و بازکن کفنم، ببین ز خدای و نفس خود، ار چنان که تو واقفی نفس خدای ز جانب یمنم ببین مکن، اوحدی، طلبم، که غایبم از زمین بهل این زمین و برون ازین زمنم ببین اوحدی مراغه ای