اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۵۱: حلقهٔ زرین بر آن گوش گهربندش ببین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حلقهٔ زرین بر آن گوش گهربندش ببین خال مشکین بر لب شیرین چون قندش ببین بسته بر هم گردن شهری، دل دیوانه را در میان حلقهای زلف چون بندش ببین چشم معنی برگشای و چشمهٔ آب حیات مضمر اندر گوشهٔ لعل شکرخندش ببین اشک همچون دجلهٔ من در غمش دیدی بسی بر دل من محنت چون کوه الوندش ببین دیده ای کان عهد یاران قدیمی چون شکست؟ این زمان با دوستان تازه پیوندش ببین عاشقان از آرزوی روی او جان می دهند آرزوی عاشقان آرزومندش ببین اوحدی پندم همی گوید که: ترک عشق کن دیدن رویی چنان و دادن پندش ببین! اوحدی مراغه ای