اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۴۱: نگارا، چرا شدی نهان از نهان من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگارا، چرا شدی نهان از نهان من؟ چه کردم که گشته ای جهان از جهان من به کینم مخای لب، چو آنم که پیش ازین همی بر نداشتی دهان از دهان من چو من پر شدم ز تو، ز من پر شد این جهان به نوعی که تنگ شد مکان از مکان من چنان در تو گم شدم که: گر جویدم کسی نیابد به عمرها نشان از نشان من چو سرمایهٔ دکان مرا در سر تو شد چرا دور می کنی دکان از دکان من؟ به گوشت همی رسد که: من می کنم زیان ولی در تو کی رسد زیان از زیان من؟ مرا در دل آتشیست نهفته ز هجر تو که بر می کند کنون زبان از زبان من چو شد در دلم پدید خبرها، که می شنید خبرها بسی بود عیان از عیان من بسی فتنها که گشت پدید از جمال تو بسی فیضها که شد روان از روان من مرا در زمین مجوی، مرا از زمان مپرس که غیرت برد همی زمان از زمان من بخوانند سالها،درین وجد و حالها سخن کاوحدی کند بیان از بیان من اوحدی مراغه ای