اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۳۴: چون مرا غمناک بیند شاد گردد یار من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون مرا غمناک بیند شاد گردد یار من زان سبب شادی نمیگردد به گرد کار من اشک چشمم سر دل یک یک به رخها بر نبشت گوییا با اشک بیرون میرود اسرار من رخت ازین شهرم به صحرا برد می باید که شب مردم اندر زحمتند از نالهٔ بسیار من گر نه آب چشم سیل انگیز من مانع شود هر شبی شهری بسوزد آه آتشبار من همچو یاقوتست اشکم، تا خیال لعل او آشنایی می کند با دیدهٔ بیدار من من ز تیمارش چنان گشتم که نتوان گفت و او خود نمیپرسد که: حالت چیست؟ ای بیمار من ز اوحدی هجران او کوتاه کردی دست زود گر به گوش او رسیدی نالهای زار من اوحدی مراغه ای