اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۲۲: بار بربستیم، ازین منزل به در باید شدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بار بربستیم، ازین منزل به در باید شدن آب این جا تیره شد، جای دگر باید شدن وحشت آباد است این، زین جا سبک بیرون رویم گر به پهلو گشت باید ور به سر باید شدن چون نمی بینیم از آن آرام جان این جا اثر با نثار اشک خونین بر اثر باید شدن یاد نقش روی آن گل چهره چون همراه ماست سهل باشد گر به روی خاربر باید شدن من در آن بندم که: تدبیری بسازم راه را عقل می گوید که: نه، نه، زودتر باید شدن اندر آن دریای جان خرمهره چیدن، چند؟ چند؟ خود چو غواصم به دریایی گهر باید شدن اصفهان ز اقلیم چارم آسمان چارمست سوی او عیسی صفت بی پا و سر باید شدن نیست این جا از بزرگان ناظری بر حال من بعد ازینم پیش آن اهل نظر باید شدن اوحدی، چون جان بر آمد، پر جگر خواری مکن در پی کام دل خود بی جگر باید شدن پر بریزد مرغ اگر بر خاک ایشان بگذرد گر تو مرغ زیرکی بی بال و پر باید شدن اوحدی مراغه ای