اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۲۱: تا ندانی ز جسم و جان مردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا ندانی ز جسم و جان مردن پیش آن رخ کجا توان مردن؟ عاشقی چیست؟ زنده بودن فاش وآنگه از عشق او نهان مردن از برون جهان نشاید مرد در جهان باید از جهان مردن هیچ دانی حیات باقی چیست؟ پیش آن خاک آستان مردن اهل یاریست، یار، در غم او سهل کاریست هر زمان مردن بوسه ای زان دهن بخواهم خواست که نشاید به رایگان مردن اوحدی، دل به دیگری مسپار تا نباید چو دیگران مردن اوحدی مراغه ای