اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۱۲: به ترک وصل آن تنگ شکر کردن، توان؟ نتوان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به ترک وصل آن تنگ شکر کردن، توان؟ نتوان چو او باشد بغیر از او نظر کردن، توان؟ نتوان ز سودای کنار او حذر می کردم از اول کنون چون در میان رفتم حذر کردن، توان؟ نتوان سرم در دام و تن در قید و دل دربند مهر او مسلمانان، درین حالت سفر کردن توان؟ نتوان غریبی، مفلسی گر با کسی دلبستگی دارد بدین تهمت ز شهر او را بدر کردن، توان؟نتوان به جرم آنکه این دل میل خوبان می کند، وقتی دل بیچاره را خون در جگر کردن، توان ؟ نتوان ز قوس ابروان چشمش چو تیر از غمزه اندازد بغیر از دیده تیرش را سپر کردن، توان؟ نتوان به زاری پیکر عشق از رخ او نور می گیرد چنان رخ را قیاسی با قمر کردن، توان؟ نتوان مرا گوید: حدیث من مگو، دیگر چه می گویی؟ حدیث پادشاهان را دگر کردن، توان؟ نتوان ازان لب اوحدی گر بوسه ای بستد شبی پنهان چه گویی؟ عالمی را زان خبر کردن، توان؟ نتوان اوحدی مراغه ای