اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۰۱: مرا مپرس که: چون شرمسارم از یاران
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا مپرس که: چون شرمسارم از یاران؟ ز دست این دم چون برف و اشک چون باران به خاک پای تو محتاجم و ندارم راه بر آستان تو از زحمت طلب گاران مرا ز طعنهٔ بیگانه آن جفا نرسید که از تعنت همسایگان و همکاران به روز جنگ ز دست غمت به فریادم چو روز صلح ز غوغای آشتی خواران ز پهلوی کمرت کیسها توانم دوخت ولی مجال ندارم ز دست طراران هزار شربت اگر می دهی چنان نبود که بوی وصل، که واصل شود به بیماران به اوحدی نرسد نوبت وصال تو هیچ اگر نه کم شود این غلغل هواداران اوحدی مراغه ای