اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۸۸: مادر غم هجران تو، گر زانکه بمیریم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مادر غم هجران تو، گر زانکه بمیریم بر وصل تو یکروز ببینی که: امیریم ای سرو، که اسباب جوانی همه داری با ما به جفا پنجه مینداز، که پیریم گر تلخ شود کام دل ما چه تفاوت؟ کز یاد لب لعل تو در شکر و شیریم از بهر فرستان این قصه بر تو پیوسته دوان در طلب پیک و دبیریم در شهر طبیبیست که داند همه رنجی او نیز ندانست که: مجروح چه تیریم؟ با روی تو این سختی پیوند که ما راست بعد از تو روا باشد، اگر دوست نگیریم گو: قافله بیرون رو و همراه سفر کن ما را سفر و عزم نباشد، که اسیریم هر تلخ، که خواهی تو، بگو، تا بنیوشیم هر زهر، که داری تو، بده، تا بپذیریم این نامه پراگنده از آنست که بی تو چون اوحدی امروز پراگنده ضمیریم اوحدی مراغه ای