اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۸۴: آن پرده برانداز، که ما نور پرستیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن پرده برانداز، که ما نور پرستیم مستور چرایی؟ چو نه مستورپرستیم غیری اگر آن روی به دوری بپرستید ما صبر نداریم که از دور پرستیم خلق از هوس حور طلب گار بهشتند وانگاه بهشتی تو، که ما حور پرستیم ما را غرض از دیدن خوبان صفت تست گر بهر تجلی بود، ار طور پرستیم روشن به چراغی شده هر خانه که بینی ما نور تو بینیم و همان نور پرستیم زان خرمگسان دور، که ما نوش لبت را زنار فرو بسته چو زنبور پرستیم کوته نظران روی به گلزار نهادند ماییم که آن نرگس مخمور پرستیم با هجر تو ممکن نشد اندیشهٔ شادی کین ماتم از آن نیست که ما سور پرستیم اصحاب ضلال از بت و از خشت چه بینند؟ در صدر نشین، تا بت مشهور پرستیم گر کفر بود کشتن نفسی، به حقیقت ما نفس کشان کافر کافور پرستیم امروز که گشت اوحدی از هجر تو رنجور بیرون نتوان رفت، که رنجور پرستیم اوحدی مراغه ای