اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۷۸: تا بر آن عارض زیبا نظر انداختهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بر آن عارض زیبا نظر انداخته ایم خانهٔ عقل به یک بار برانداخته ایم بر دل ما دگر آن یار کمان ابرو تیر گو: مینداز، که ما خود سپر انداخته ایم هیچ شک نیست که: روزی اثری خواهد کرد تیر آهی که به وقت سحر انداخته ایم ای که قصد سر ما داری، اگر لایق تست بپذیرش، که به پای تو در انداخته ایم به جفا از در خود دور مگردان ما را تا بجوییم دلی را که در انداخته ایم قدر خاک درت اینها چه شناسند؟ که آن توتیاییست که ما در بصر انداخته ایم اوحدی راز خود از خلق نمی پوشاند گو: ببینید که: ما پرده در انداخته ایم اوحدی مراغه ای