اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۷۰: ز چشم خلق هوس میکند که گوشه گزینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز چشم خلق هوس می کند که گوشه گزینم ولی تعلق خاطر نمی هلد که نشینم سوار گشتم و گفتم: ز دست او ببرم جان کمند عشق بیفگند و درکشید ز زینم گناه من همه در دوستی همین که: بر آتش گرم چو عود بسوزد، گناه دوست نبینم ز من حکایت مهر و حدیث عشق چه پرسی؟ که رفت عمر درین محنت و هنوز برینم کمین ز چشم کماندار او، رواست که سازد مرا که نیست کمان چنان، چه مرد کمینم؟ کدام خواب گرانت ربوده بود؟ نگارا که هیچ گوش نکردی به ناله های حزینم قدم به پرسش من، دیر شد، که رنجه نکردی کنون که رنج بتر شد، بپرس بهتر ازینم مرا به شربت و دارو نیاز و میل نباشد دوای درد من این مایه بس که: درد تو چینم به بوستان مبر، ای اوحدی، مرا ز بر او که با شمایل او فارغ از بهشت برینم اوحدی مراغه ای