اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۵۵: تو گلشن حسنی و ما چون خار و خاشاک، ای صنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو گلشن حسنی و ما چون خار و خاشاک، ای صنم از ما چرا رنجیده ای؟ حاشاک، حاشاک! ای صنم آثار خشم و چشم تو کفرست و ایمان، ای پری گفتار تلخ و لعل تو زهرست و تریاک، ای صنم از دردمندان چنین در دل کدورت داشتن ما را شگفت آید همی زان گوهر پاک، ای صنم وقت گلست، ای ماهوش، در وقت گل خوش باش، خوش از دوستان اندر مکش روی طربناک، ای صنم زلفت به صید انگیختن دامیست دیگر، ای پسر چشمت به تیر انداختن ترکیست بی باک، ای صنم کز سر به شمشیرم دهی، یا بند بر پایم نهی هرگز نخواهم داشتن دستت ز فتراک، ای صنم دیشب مبارکباد من کردی به عشق خویشتن یارب! که باد این جان و تن، آن باد را خاک، ای صنم من شوق وحشی ناظری یبکی بدمع سایری ماکان یصبوا خاطری ما یحب لولاک، ای صنم دوشم چو می گفتی که: تو در غم نمانی، اوحدی از آسمان آمد ندا: آمین و ایاک، ای صنم اوحدی مراغه ای